کد مطلب:313715 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:185

دو پسرم را از حضرت عباس گرفته ام
3. نقل می كنند: در بروجرد فردی یهودی موسوم به یوسف و معروف به دكتر بود كه ثروت زیادی داشت، ولی فرزند نداشت. برای پیدا كردن فرزند، چند زن به همسری گرفت اما از هیچ كدام فرزندی به دنیا نیامد. هر چه خودش می دانست و هر چه نیز دیگران گفتند، از دعا و دارو، به كار بست و عمل كرد، ولی اینها نیز اثری نبخشید. روزی مأیوس نشسته بود، مرد مسلمانی نزد او آمد و پرسید: چرا افسرده ای؟! گفت: چرا افسرده نباشم؟ چند میلیون ریال مال و ثروت جمع كرده ام برای دشمنان! زیرا فرزند ندارم كه بعد از مرگم مالك آنها شود، اوقاف وارث ثروت من می شود.

آن مسلمان پاك طینت گفت: من راه خوبی بهتر از راه تو می دانم، اگر توفیق داشته باشی می توانی از آن طریق به مقصودت نایل شوی. ما مسلمان ها یك باب الحوائج داریم كه نامش ابوالفضل العباس علیه السلام است. هر كه به آن بزرگوار متوسل بشود ناامید نمی شود. ما به آن حضرت متوسل می شویم و حاجتمان را به وسیله ی او از خدا می گیریم. تو هم مخفی خدمت آن حضرت برو و عرض حاجت كن، تا فرزنددار شوی.



[ صفحه 558]



دكتر یوسف می گوید: حرف این مرد مسلمان را به گوش گرفته و، مخفی از چشم زن ها و همسایه ها و مردم، با قافله ای به سوی كربلا حركت كردم. در آنجا وارد حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام شده و عرض كردم: آقا، دشمن تو و دشمن پدرت در خانه ات آمده و عرض حاجت دارد، حاشا به شما كه مرا ناامید برگردانی.

باری، حاجت خود را اظهار داشته و از حرم بیرون آمدم و باز به طور مخفی با قافله ی دیگری به بروجرد برگشتم. پس از سه ماه زنم حامله شد و چون فرزند پسری به دنیا آورد من نامش را غلام عباس نهادم. چندی بعد نیز برای بار دوم حامله شد و چون باز پسری به دنیا آورد این بار نامش را غلام حسین گذاشتم.

یهودی های بروجرد مطلب را فهمیده اعتراض ها به من كردند كه چرا اسم مسلمانان را روی پسرانت گذاشته ای؟! هر چه دلیل آوردم نشد. عاقبت، به آنها گفتم كه قضیه از چه قرار است.

بدانها گفتم كه: این دو پسر را از حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام گرفته ام و جریان را از اول تا آخر برایشان نقل كردم.

نقل می كنند: آن یهودی تا زنده بود به علما و سادات احترام كامل می گذاشت، ولی همچنان در دین یهود باقی بود. [1] .


[1] يادداشت هاي آقاي قحطاني، به نقل از كتاب فتح و فرج اسماعيل شكري بروجردي چاپ مشهد.